این پژوهش توسط اسلاید های پاورپوینت طراحی شده است به بررسی این موضوع میپردازد که آیا قصد کارآفرینی نقش واسطه بین فرصتشناسی و فاز استارتاپ یک کسب و کار دارد؟ همچنین این پژوهش معلوم میکند که چگونه دسترسی به شبکههای اجتماعی کارآفرینی نقش تعدیل کننده در این رابطه دارد و به ما کمک میکند تا بفهمیم چه نوع شبکه اجتماعی کارآفرینی (خانوادگی یا دوستانه) تأثیر بیشتری در پیشرفت پروژههای کارآفرینی از طریق فرایند استارتاپ دارد. این پژوهش از دادههای واقعی در مورد 616 دانشجو استفاده میکند که در خوابگاهها و رشتههای مختلف یک دانشگاه واقع در نواحی جنوبی اسپانیا درس میخوانند. دادهها نشان داد که قصد کارآفرینی بطور نسبی رابطه فرصت شناسی-فاز استارتاپ را تعدیل میکند. از همه مهمتر اینکه معلوم شد اگر شخصی در این شبکه کارآفرینی صاحب یک کسب و کار مخاطره آمیز (خصوصا در شبکه کارآفرینی مبتنی بر کسب و کار خانوادگی) باشد، آنگاه تأثیر مثبت این حالت از آگاهی نسبت به استارتاپ از طریق قصد کارآفرینی بیشتر است. یافتهها پیشنهاد میدهند که فرصتشناسی برای پیشرفت فرایند استارتاپ کافی است و فعالیتهای درسی یا مربوط به تحصیل که در مورد تقویت اصول کارآفرینی هستند نیز باید دسترسی دانشجو به شبکههای کارآفرینی را آسان کنند. این مقاله یکی از معدود مقالاتی است که به ما کمک میکند تا مسیری را بشناسیم که یک نفر باید طی کند تا پس از تشخیص فرصت کسب و کار بتواند فرایند استارتاپ آن را جلو برد. این مقاله اطلاعات خوبی را به مقالات پیشین میافزاید و نشان میدهد که چگونه شبکههای اجتماعی کارآفرینی میتوانند شکاف موجود در مورد قصد کارآفرینی را پر کنند. همچنین نتایج آن نشان میدهد که دسترسی به شبکههای کارآفرینی خانوادگی نسبت به شبکههای کارآفرینی دوستانه تأثیر بیشتری در این زمینه دارد.
کلمات کلیدی: فرصتشناسی، نیت (قصد) کارآفرینی، شبکه اجتماعی، شبکه اجتماعی خانوادگی، شبکه اجتماعی دوستانه، فاز استارتاپ کسب و کار